۲۰ انیمیشن و انیمه غمانگیز تمام دوران

جیب نیوز – شاید به نظر بیاید که انیمیشنها برای به تصویر کشیدن شادی و دنیایی خالی از غم، تولید میشوند، اما حقیقت این است که انیمیشنها، مانند آینه واقعیت را هرچند غمگین باشند، به تصویر میکشند. زمانی که به انیمیشن فکر میکنیم، بلافاصله ذهنمان به سمت شخصیتهای رنگارنگ داستانهای جادویی و دنیایی پر از خنده و لبخند میرود. ما به آثار کلاسیک دیزنی، افسانههای پریانی که شاهزاده خانم همیشه با خوشحالی به پایان داستان میرسد، فکر میکنیم، اما واقعیت این است که انیمیشن هم سینماست و صرف نظر از فرمت آن، به کارگردانان و داستان نویسان، رسانهای برای انتقال طیف گستردهای از احساسات انسانی و هدایت احساسات آنها ارائه میدهد. در این مقاله به شما غمانگیزترین انیمیشنهای تمام دوران را معرفی میکنیم.
به گزارش مایکت ، در حالی که اعتقاد بر این است که انیمیشن فانتزیها را زنده میکند، اما در اصل این مسئولیت را نیز دارد تا به عنوان یک رسانه داستانی، واقعیت یک فرد را منعکس کند. هنگامی که فیلمسازان جرات میکنند، این حقیقت را کشف کنند، آثار انیمیشنی آنها در تاریکی فرو میرود. همانطور که دان دلیلو، رمان نویس معروف، میگوید “همه طرحها به سمت مرگ پیش میروند!” این نکته در انیمیشن نیز مانند هر جای دیگر صادق است. چندین انیمیشن وجود دارد که با موضوعات دشوار و مضامین پیچیده، جامعه را به چالش میکشند و موضوعاتی را که به ندرت مورد بحث قرار میگیرند، روشن میکنند. البته هنوز تصاویری زیبا و لحظات شادی وجود دارد، اما داستانهای آنها چیزی است که برای ما همیشه غمگین و تاریک باقی میماند.
۲۰. یک پوینده تاریک (A Scanner Darkly)
«یک پوینده تاریک» (A scanner darkly)، داستان باب آرکتور (کیانو ریوز)، یک پلیس مخفی در پادآرمانشهری نه چندان دور است. او مامور شده تا ماده دی را رصد کند. این ماده یک مخدر خطرناک جدید است که زندگی چندین مصرف کننده را نابود کرده. یک پوینده تاریک، بر اساس رمانی از فیلیپ کی دیک، ساخته شده، که داستان باب را در حالی که قربانی اثر غیر انسانی این مواد میشود، دنبال میکند.
دو عنصر کلیدی در اینجا وجود دارد، که این انیمیشن را تبدیل به یکی از افسرده ترین انیمیشن های تمام دوران میکند. اولین مورد، فضای پادآرمانشهری فیلم است که به عنوان یک ژانر تیره و تار افسردهکننده است. دومین مورد سبک انیمیشن است، که بر روان گسیخته قهرمان داستان تاکید میکند. کارگردان، ریچارد لینکلیتر، صحنههای لایو اکشن را فیلمبرداری و از فناوری روتوسکوپی برای متحرک ساختن آنها استفاده کرد. این امر منجر شد که تجربهای منحصر به فرد و توهم آمیز به وجود بیاید، که بدگمانی فراوانی را در جامعهای که از قبل سرکوب شده، به تصویر بکشد.
۱۹. ۹
۹، یک منظره پسا آخرالزمانی وحشتناک را معرفی میکند، که در نتیجه یک جنگ عظیم بین انسان و ماشین ظاهر میشود. عروسک پارچهای به نام ۹ (الایژا وود)، در ویرانه آینده گیر کرده است. او به سراغ عروسکهای شمارهدار دیگری با اندازهها و شکلهای مختلف میرود و با آنها همکاری میکند تا از محیط زندگیشان جان سالم به در ببرد. از آنجایی که گروه کوچک با خطرات و دشمنان زیادی روبهرو میشوند، پیام نهایی این داستان در مورد شجاعت و دوستی است، چرا که آنها در این راه، راز وجود خود را کشف میکنند.
شان آکر، کارگردان فیلم، وقت خود را برای راهاندازی دنیای متروک و خاکستری که توسط ماشینها ساخته شده، تلف نمیکند. داستان زمانی شروع میشود که قهرمان داستان در کنار جسد مرده از خواب بیدار میشود و شاهد عواقب جنگ بشریت است. در این فیلم هیچ شخصیتی از مرگ در امان نیست و ماشینهای هیولایی که زمینهای خالی را پر میکنند، از نکات آشفته کننده فیلم هستند. ایده استفاده از عروسکهای پارچهای به عنوان نوعی تمثیل برای تاریکی و محدودیتها نیز، تداعیکننده دنیایی است، که کودکان در آن به جای بازی کردن با عروسکها، درگیر دنیای بزرگسالان میشوند. این اثر اگرچه در باکس آفیس موفقیت چندانی نداشت، اما دو نامزدی جایزه بهترین جلوههای انیمیشن در یک فیلم بلند و بهترین طراحی تولید در یک فیلم بلند را دریافت کرد.
۱۸. آکیرا (Akira)
«آکیرا» (Akira)، یکی دیگر از افسرده ترین انیمیشن های تمام دوران است. آکیرا شما را به توکیوی آینده میبرد. جایی که شوتارو کاندا ۱۷ ساله و گنگ موتورسوارانش، کپسولها، بر شهر حکومت میکنند، اما در همین حال، ناآرامیهای سیاسی در همسایگی او در حال افزایش است. هنگامی که قدرتهای حاکم بر شهر، کنترل را از دست میدهند، کپسولها و جنبش مقاومت مجبورند که کاری درباره آن انجام دهند. زمانی که دولت تتسو یکی از اعضای گنگ را که تواناییهای ذهنی بالایی دارد، دستگیر میکند؛ اوضاع برای کپسولها و همچنین توکیو سخت میشود.
آکیرا یک شاهکار سایپر پانک است و شاید بهترین فیلم انیمه ساخته شده در نظر گرفته شود. تصاویر چشم نواز، هرج و مرج، شخصیت پردازی و همچنین خشونت گرافیکی به تصویر کشیده شده در فیلم، برای همه قابل هضم نیست. با این حال آکیرا سوالی را مطرح میکند: وقتی قدرت ویرانگر میشود، چه اتفاقی میافتد؟ از تبدیل تتسو به یک هیولا تا تمدن شکننده توکیو، همه چیز نماد این واقعیت است که ما قادر به خلاقیت و هرج و مرج هستیم. این فیلم یکی از زیباترین فیلمهای این ژانر است که تاکنون ساخته شده.
۱۷. مزرعه حیوانات (Animal Farm)
«مزرعه حیوانات» (Animal farm)، رمان معروف جورج اورول را به تصویر کشیده است. داستان حول گروهی از حیوانات مزرعه است، که در مزرعه جو، یک کشاورز نابکار، زندگی میکنند. آنها تصمیم میگیرند، علیه کشاورز انسان خود شورش کرده و فضایی را برای حیوانات ایجاد کنند، که در آن بتوانند برابر و آزاد باشند اما به زودی، انقلاب از کنترل خارج میشود. خوکها زمام رهبری را در دست میگیرند و شروع به سواستفاده از قدرت خود میکنند.
این فیلم هر مفهومی را که یک جامعه بر اساس آن ساخته شده، در نظر میگیرد. از تمایل به آرمانگرایی سیاسی گرفته تا فرو رفتن در خلا بیپایان فساد. همچنین پردازش موضوعاتی مانند ظلم، دیکتاتوری و رفتار ناعادلانه، بیآنکه از عواقب تاریکتر توتالیتاریسم فرار کند، از دیگر نکاتی است که این فیلم، آن را به تصویر میکشد. پیام مهم این فیلم یک چیز است، قدرت فاسد میکند!
۱۶. دیوار پینک فلوید (Pink Floyd: The Wall)
«دیوار پینک فلوید» (Pink Floyd: the wall)، این فیلم روایتی تخیلی از ساخت و تاثیری است، که آلبوم دیوار پینک فلوید، در سال ۱۹۷۹ بر هنرمند و مردم داشت. دیوار پینک فلوید، انیمیشن را با فیلمهای لایو اکشن ترکیب میکند. در روند خلق آلبوم، پینک، ستاره مشهور راک، خود را تحت فشارهای شهرت و انزوا میبیند. هنگامی که او در این بحران روانی فرو میرود، میبیند که گذشته و یادآوری خاطرات، مانند دیواری در اطراف او رشد میکند.
این فیلم که یکی از افسرده ترین انیمیشن های تمام دوران است، میتواند از طریق سکانسهای خیره کننده به مخاطب اجازه دهد، تا نگاهی اجمالی به جدایی هنرمند از واقعیت و حبس او در زندانی که ذهن اوست، بیندازد. از روزهای پر دردسر مدرسه پینک و روابط ناموفق او گرفته تا دوران کودکی آسیبزا در جنگ جهانی دوم، همه چیز در موسیقی نمادین این گروه راک، آشکار میشود. این تجربه دیوانهوار با توجه به پایان غم انگیز اولین خواننده اصلی آنها، سید بارت، تراژدی خاصی را رقم میزند.
۱۵. والس با بشیر (Waltz with Bashir)
«والس با بشیر» (Waltz with Bashir)، به نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی آری فولمن، روایتی دست اول از جنگ لبنان در سال ۱۹۸۲ است. در این داستان شخصیت اصلی در تسخیر خاطراتی از گذشته به ویژه سالهایی که به عنوان سرباز خدمت کرده است. او از طریق هیپنوتیزم و گفتگو با دیگرانی که خاطرات مشابهی با او دارند، واقعیت آن دوره را کنار هم میگذارد. این فیلم به دلیل ادغام عناصر واقعی با چندین مصاحبه که از جانبازان جنگ دریافت شدهاند، قابل توجه میباشد.
تاثیر روانی جنگها بر افراد درگیر، دردناک و بسیار زیاد است. گاهی خشونت مشاهده شده به حدی شدید است، که ذهن در نهایت مانع از آسیبهای ناشی از آن میشود. فلمن با همین واقعیت روبرو شده و با سوق دادن انیمیشن به قلمروهای ترسناک و واقعگرایی ناشناخته، تصویری از جنگ را که برای بسیاری دیده نشده بود، رونمایی میکند. فیلم با این ایده پیش میرود، که خاطرات آنچه را که حفظ میکنند، همان چیزی است که میپوسانند و تحریف میکنند. این فیلم جایزه بهترین فیلم خارجی را در جشنواره گلدن گلوب دریافت کرد و یکی از بهترین فیلمهای لیست افسرده ترین انیمیشن های تمام دوران است.
۱۴. روباه و سگ شکاری (The Fox and the Hound)
«روباه و سگ شکاری» (The fox and the hound)، چهارچوب معمولی دیزنی را شکسته و داستان یک توله روباه کنجکاو به نام تاد را، که توسط یک بیوه در مزرعه بزرگ میشود، روایت میکند. تاد با کوپر، سگ شکاری کنجکاو، دوست میشود. دوستی آنها زمانی مورد آزمایش قرار میگیرد که طبیعت ذاتی روباه او را معرض خطر قرار میدهد و کوپر مجبور میشود، بین دوستی و طبیعت خاص گونههایشان یکی را انتخاب کند.
با در نظر گرفتن تعداد زیاد کودکانی که در اثر مرگ بیرحمانه موفاسا در شیرشاه تحت تاثیر قرار گرفتند، جای تعجب نیست که فیلم محبوب دیگری از دیزنی با همان سبک و سیاق، دیدگان بینندگان را به خود جلب کند. موضوع اصلی روباه و سگ شکاری دوستی است، که توسط اختلافات ساختگی از بین میرود. این فیلم به دلیل پردازش این مضامین، به عنوان یکی از بهترین فیلمهای کودکان در دهه ۸۰ میلادی شناخته میشود.
۱۳. آبی تمام عیار (Perfect Blue)
آبی تمام عیار (perfect blue)، داستان یک ستاره جوان پاپ ژاپنی، میما، است، که تصمیم میگیرد، حرفه خود را ترک کرده و به بازیگری روی بیاورد. وی کار خود را در بازیگری با ایفای نقش در یک برنامه تلویزیونی معمایی جنایی آغاز میکند؛ اما در همین زمان یک طرفدار افراطی، به نام مامورو اوچیدا، این تغییر حرفه را یک خیانت میبیند و شروع به تعقیب میما در فضای مجازی و واقعی میکند. این امر منجر به بدتر شدن سلامت روانی میما شده و او به زودی دچار اختلال تجزیه هویت شده و نمیداند چه چیزی واقعی است و چه چیزی نیست.
با در نظر گرفتن اینکه دنیای امروز چقدر دیجیتالی شده است، آبی تمام عیار را، میتوان نمونهای تکان دهنده از دنیای غمانگیز و دلگیر فرهنگ سلبریتی دانست. زندگی با شهرت، معایب خاص خود را دارد و ساتوشی کن، کارگردان این فیلم، تمرکز خود را به روی ناراحت کنندهترین شکلی که وجود دارد، میگذارد. در ادامه فیلم، میما با دشواریهای تعیین اینکه چه چیزی واقعی است و چه چیزی محصول تخیل اوست، مواجه میشود و این امر به طور موثری بینندگان را در حالی که به اوج وحشت میرساند، تحت تاثیر قرار میدهد. این انیمیشن نیز از بهترینهای لیست افسرده ترین انیمیشن های تمام دوران است.
۱۲. ترانه دریا (Song of the Sea)
«ترانه دریا» (song of the sea)، به کارگردانی تام مور، مخاطبانش را به ایرلند میبرد. جایی که بن و خواهر کوچکش، سائورس، پس از مرگ مادرشان برای زندگی با مادربزرگشان، فرستاده میشوند. پس از آنکه مشخص میشود، سائورس یک سلکی، یعنی موجودی با قابلیت تغییر شکل به فوک است، خواهر و برادرش تصمیم میگیرند تا از طریق دریا به خانه بازگردند؛ اما در سفر پرماجرای خود، به دنیای عجایب و پریها کشانده میشوند. حال سائورس باید از تواناییهای خود، برای برگرداندن تعادل بین دنیای پریها و دنیای واقعی استفاده کند.
جلوههای بصری باشکوه، انیمیشن دقیق و موسیقی متن بهشتی این فیلم، از لیست افسرده ترین انیمیشن های تمام دوران، کافی است تا شما را به داستان زیبا و دلخراش آن بکشاند. فیلم تا حد زیادی درباره تاثیرات از دست دادن مادر بن و سائورس و افسردگی عمیقی است که پدرشان در آن فرو میرود. تا جایی که او نمیتواند از فرزندانش مراقبت کند.
بن عصبانی است و اغلب آن را بر سر خواهرش خالی میکنند، اما همچنین به او کمک کرده و از او مراقبت نیز میکند. در پایان متوجه میشویم که مادرشان نمرده است، اما خداحافظی اشک آلودی که آنها باید به او بدهند، بیشک دلخراش است و پایان داستان را به کاوشی تلخ و شیرین درباره عشق و از دست دادن خانواده تبدیل میکند.
۱۱. بالا (Up)
«بالا» (Up)، از آن رو به عنوان یکی از افسرده ترین انیمیشن های تمام دوران شناخته میشود، که در همان سکانس آغازین تماشاچیان را به گریه انداخت. داستان حول محور یک مرد ۷۸ ساله، به نام کارل فردیکسون است، که چیزی به جز تحقق رویای همسر فقیدش الی، برای نقل مکان به پارادیس فالز در آمریکای جنوبی را نمیخواهد. بنابراین او هزار بادکنک را به خانه خود میبندد، تا تمام خانه را به آنجا ببرد. هنگامی که او نقشه خود را اجرا میکند، ناخواسته با یک جهانگرد جوان، به نام راسل همراه میشود.
پیکسار تعداد زیادی فیلم احساسی ساخته است، اما هیچکدام نتوانستهاند به اندازه بالا موفق باشند. غم و اندوه و تنهایی عمیق کارل با نوعی مراقبت به تصویر کشیده میشود، که قدردانی فوری از رویاهای ما و روابطی که در زندگی خود داریم را برمیانگیزد. فلش بک الی و کارل، ارزش یک عمر عشق را به نمایش میگذارد و اینکه نتوانستهاند با هم به پارادیس فالز بروند، ناراحت کننده است. برعکس، صعود تدریجی کارل از نفرت از خود به سمت شادی، سفری باورنکردنی و لذتبخش، برای تجربه است. بالا، دومین فیلم انیمیشن تاریخ سینما است، که در بخش بهترین فیلم اسکار نامزد شد.