ماجرای استارتاپ ایرانی که رسما شکست خود را اعلام کرد
«میبریم» کسب و کاری مبتنی بر حمل و نقل شهری بود که افق بلند و آیندهنگرانهای را مورد توجه قرار داده بود. آنها با دانششان به جنگ ترافیک و آلودگی رفته بودند و شیوه کارشان تقابل با خودروهای تک سرنشین بود. برنامهای که البته به سرانجام نرسید.
محسن حسینی: ایدهشان ناب بود. اما سرنوشتشان بار دیگر یادآوری کرد که تیم، از ایده مهمتر است. نه به این معنی که تیمشان انسجام نداشت. نه به این منظور که نقطه ضعفشان همین کار تیمی بود. اگر تیم را اعضای و هستهاصلی و اولیه یک استارتاپ یا کسب و کار نوین در نظر بگیریم «میبریم» یکی از بهترینها بودند.
به گزارش تجارتنیوز، «میبَریم» کسب و کاری مبتنی بر حمل و نقل شهری بود که افق بلند و آیندهنگرانهای را مورد توجه قرار داده بود. آنها با دانششان به جنگ ترافیک و آلودگی رفته بودند و شیوه کارشان تقابل با خودروهای تک سرنشین بود. برنامهای که البته به سرانجام نرسید.
امیدواری که به بنبست رسید
مسیر خود را مشخص کنید، در حوالی منطقه جغرافیایی سیستم به دنبال کسانی میگردد که با شما هم مسیر هستند. کاربران در «میبریم» دو دسته میشوند؛ راننده یا مسافر. دیگر کسی با خودروی تک سرنشین در بزرگراههای حرکت نمیکند و از سوی دیگر، مسافری به دنبال ماشین، دیر به مقصد نمیرسد. همه چیز مهیای پیشرفت و توسعه یکی از استارتآپهای نوآورانه ایرانی بود تا آنکه بیانیه پایان کار این گروه خوشفکر منتشر شد.
«میبریم» در سال ۱۳۹۵ تاسیس شد و مسیرهای پیشرفت را با سرعت پشت سر گذاشت. امیذحسین حسینیپژوه و حامد لشکری دو عضو اصلی و از بنیانگذاران این استارتاپ بودند که در نهایت در روز ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۹۷ ناچار شدند با انتشار بیانیه خداحافظی، به طور رسمی پایان کار خود را اعلام کنند.
مرگ پایان کبوتر نیست
پایان کار «میبریم» شوک بزرگی برای جامعه استارتآپی کشور بود. روش خداحافظی این گروه نیز تاثیر فراوانی در ایجاد شوک داشت. چرا که کمتر پیش آمده بود که گروههای فعال در زمینه کاری همانطور که با بیانیهای رسمی کارشان را آغاز میکنند به همین ترتیب خداحافظی کنند.
ناصر غانمزاده از فعالان حوزه استارتاپ در ایران به همین مناسبت در حساب توییتر خود نوشت: «اینکه استارتاپ شکست بخورد، طبیعی است. اینکه کارآفرینان رک و پوست کنده از شکست استارتاپشان بگویند، شجاعت است. اینکه از زمین بلند شوند و برای کارهای بعدی از این شکست درس بگیرند، کارآفرینی است و اینکه سرمایهگذاران در استارتاپ بعدی این کارآفرینان سرمایهگذاری کنند، خردمندی است.»
به نظر میرسد تیم «میبریم» در گام اول بعد از آنکه شرایط بر وفق مراد پیش نرفت، شجاعت به خرج دادند. کاش کارآفرینی و خردمندی نیز در ادامه کارشان قرار داشته باشد.
در بخشی از بیانیه پایانی «میبریم» آمده است که این استارتاپ کار خود را با دو فاندر از اردیبهشت ۹۵ آغاز کرد. «با دغدغههایی که بعد گذشت دو سال حتی دیگر خودمان هم درکش نمیکنیم. اردیبهشت ۹۵ سعی کردیم قبل از شروع استارتاپ، نظر مردم را بپرسیم. در پارک و خیابان با مردم صحبت میکردیم، از هر فرصتی استفاده میکردیم تا بدانیم در ذهن ایرانیها چه میگذرد. تقریبا همه ایده «به جای تک سرنشینی با چند نفر هم سفر شویم» را دوست داشتند اما واقعا چه کسی حاضر میشد با یک غریبه هم سفر شود؟ احتمالا حال آن روز ما مثل حال خیلی از جوانترهای امروز بود: یک اپلیکیشن با UI/UX عالی، چون هم در کاهش هزینه مردم کمک میکند و هم هوای شهر را پاکتر میکند مردم کم کم به سمتش میآیند و پلتفرم شکل میگیرد. اما وقتی وارد ماجرا شدیم فهمیدیم این خوش خیالی محض بود آن هم در بازار ایران.»
ایراد کار کجا بود؟
تغییر عادت عمومی یکی از دشوارترین ماموریتها در جریان اجرای استارتاپ در همه جای دنیا است. در همین راستا حسینیپژوه از مدیران پروژه در بیانیه نهایی نوشت: «ما یک مسئله مهم را در نظر نگرفته بودیم: هزینه تغییر عادت. اینکه مردم هر روز سفرشان را رزرو کنند، به جای تاکسی دنبال همسفر بگردند و اصلا مسئله را درک کنند. عددهایی که برای هزینه جذب بهتان میگویند را دور بریزید در چنین سیستمی هزینه جذب و نگهداشت هر نفر بالای ۵۰ هزارتومان است. ما در سادهترین حالت بیش از ۱۰ میلیارد تومان سرمایه لازم داشتیم تا صرفا «بخشی» از عادات شهروندان را تغییر دهیم. آن هم در پلتفرم پیچیدهای که افراد در «زمان و مکان» یکسان باید به هم متصل شوند.»
«میبریم» در مرحله جذب سرمایه حدود ۲۰ جلسه حضوری با سرمایهگذاران برگزار کرد. در ابتدای راه برخی از سرمایهگذاران به تعداد پایین کاربران سرویس میبریم معترض بودند. با افزایش تعداد کاربران آنها به میزان پایین تراکنشها واکنش نشان دادند. به گفته اعضای «میبریم» تمام این حرفها که از سوی سرمایهگذاران مطرح شده بود بهانه بوده و در واقع آنها از رقبایی چون اسنپ و دیگر سرویسها ترسیده بودند.